با آن برادر
عزیزی در کامنت های عکس زیبا و دیدنی اشاره ای دارد که بد ندیدم حرفی درباره اش بزنم. صادقانه است نوشته اش. و این که نوشته حال می کنیم، و این که نوشته دنیا کاری با ما نمی تواند بکند. منتهی بین سطور نوشته اش دو نکته جای تاکید دارد. اول این که معلوم نیست چرا فرض را بر این گذاشته که من به این حالی که ایشان می کنند معترضم و یا نمی فهممش، از سویس آمده ام یا آن را مسخره کرده ام. در حالی که درست برعکس این است خواستم تا اگر کسانی را تصور بر این است که عشق [ و به قول ایشان حال] فقط مختص نوعی مشخص از رابطه است، بدانند که اشتباه می کنند، در هر حال و در هر فرهنگ، چراغ رابطه روشن است . به قول شیخ باخرزی "تا بدانی خارخار هیچ سینه ای از میل به محبت خالی نیست".
دوم اشاره این است که نمی دانم چرا فرض کرده اند که دنیای نمی دانم سکولار یا چی، با این عشق و حال آن ها مشکلی دارد، اين دیگر از اثر تبلیغات مدام است که در ذهن شما کاشته اند که دینا کاری ندارد جز دشمنی با فرهنگ و حال شما. اصلا دنیای سکولار سکولارست چون با این چیزها و با اعتقادات کسی کار ندارد. محض اطلاعتان در همین لندن هزارها مانند ایشانند و هیچ یک از مراجع شیعه بزرگ نیست که در لندن دفتر و دستکی نداشته باشد و همین طور پیرو و مقلدی. کسی هم کاری به آن ها ندارد. چنان که با چفیه ای که در تهران نشانه شجاعت و احیانا شهادت است، از جند ماه پیش این ها به عنوان یک مد روبرو شده اند. نوعی گردن انداز. خواهید دید که به همین زودی از آن میلیاردها پول می سازند و برایشان مهم نیست که در این فاصله فلسطینی ها و ایرانی هائی که دنبال نشانه ای برای شهادت می گردند چه خواهند کرد. چنان که تمام آن چه را چریک های چپ دهه شصت داشت دنیای مد غرب مصادره کرد از کلاه چه گوارا تا کت مائو و سیگار فیدل و ... او تکلیفش روشن است، این شما هستید که خود را دشمن او گرفته اید و در ذهنتان او را دشمن خود. و این که می بینید بچه های حزب اللهی دهه اول انقلاب امروز دیگر آن نیستند که بودند، از همین روست که چون حکومت در دستشان بود رفتند و دنیا را دیدند و دیدند آن نیست که آقای خلخالی می گفت . این همان راهی است که مهندس بازرگان هفتاد سال پیش رفت، شریعتتی سی سال قبل.باید نسبتتان را با این فرهنگ به قول شما سکولار روشن کنید. او اصلا کاری به شما ندارد. نفتتان را می خواهد که چراغ هایش را روشن کند و خانه هایش را گرم. شما به دلایل مختلف که ربطی به آن ها ندارد، هیچ چاره ای ندارید جز این که این نفت را به او بدهید. خلاص
<$I18NNumdeklab$>:
چه خوب نوشتی ای جان. گرچه باورم این است که مشت برهاون کوفتن است و این کسان در نمی یابند نه عمق گفته ات را نه قصدی برای تغییردادن کوچک ترین گوشه ای از دانسته و ندانسته های خود را دارند و به قول خودشان دارند حال هم می کنند. ما چه پوست کلفت باشیم مانند شما که هنوز امیدی در دلمان باشد
دمت گرم و سرت خوش باد
راست می گی اما ای دریغ ...
با قبلی موافقم شدید
جناب مسعود خان با تشكر از اينكه وقتي اختصاص دادي جهت پاسخگوئي و تنوير افكار عمومي در خصوص يادداشت اينجانب. به عرض مبارك ميرسانم:
1- قبول كه عكس را از باب تمسخر نگذاشته اي. 2- قبول كه تا زماني كه غرب منافعش تامين باشد و نفتش را ببرد كاري ندارد ما چگونه باشيم(مثل آن انگليسي كه صداي اذان يا نميدانم شعاري را شنيد و پرس و جوئي كرد و گفت تا وقتي به ضرر منافع ما نباشد بگذار بگويند).
3-اشتباه شما هم اين است كه دشمني ما و آنها را فقط در مقام ذهن (آن هم ذهن ما) تصور كرده اي كه نشان مي دهد نه سران امپرياليزم را شناخته اي و نه مناديان توحيد را.
4-اين مائيم كه فلسفه وجودي آنها (نه افراد جامعه آنها بلكه كليت امپرياليزم)را يعني اومانيزم و سكولاريزم و سكشواليزم را و استيلاي آنها را و روش آنها (ليبرال دموكراسي)رابر نمي تابيم و از اينجا اختلاف ريشه اي و فلسفي ما مشخص مي شود و ببين كه تفاوت ره از كجا تا به كجاست.
5- وقتي هدف ما زدن اساس و ريشه امپرياليسم و فروپاشاندن فلسفه پوچ آن است، يقين بدان كه طراحان آن سيستم و گرداندگان آن با ما دشمني مي كنند (در مقام عمل نه مقام ذهن ما)و اگر بگوئي نه تا برايت مصاديقش بشمارم. وگرنه كمپاني هاي آنها كه جهاني را از طريق رسانه هاي قدرتمند تحميق كرده اند، جز به فروش محصولات خود و سرازير كردن پول به جيب هاي گشاد و پر نشدني خود به چيزي نمي انديشند.
6- و اينكه گفته اي نسبتتان را با فرهنگ سكولار يا هر چه اسمش را بگذاري مشخص كنيم بدان كه هدف غائي ما نابودي آن و اعتلاي كلمه توحيد در جهان و ايجاد حكومت واحد جهاني توحيدي است.
7- و در آخر بدان آنها كه به قول تو رفتند و جهان ديدند و برگشتند از آنچه بودند از اول هم نبودند آنچه نشان مي دادند و احساساتي داشتند زودگذر.
والسلام علي من من الاتبع الهدي
جناب مسعود خان این هم نتیجه همدلی و مدارا دیدی دوستان در سایت شما هم پیدایشان شد و همین ها هستند که از مصادره تشییع جنازه مهستی هم نگذشتند تا با [...] کاری نکردند که مراسم اسلامی شود دست برنداشتند. در حالی که مهستی مسیحی شده بود و این را همه می دانند. حالا با شما هم دور از جانتان همین طورست آهسته آهسته رخنه می کنند و یکهو می بینی داری وضو می گیری
یک نکته جالب
امروز یک نفر به همی میهن زنگ زده و گفته از بهنود کمتر مطلب چاپ کنید تا روزنامه تون بسته نشه و اونها هم چاپش کردن
آقای بهنود
من موضع سیاسی ام روشن است.منتقد هیئت حاکمه هستم اما از عکسی که گذاشتید خوشم نیامد یعنی واقعیتش خیلی از دستتون دلخور شدم
چند نکته به ذهنم رسید که متذکر میشوم
1-همانطوری که خودت نوشتی عشق همه جا وجود دارد اما این عکس چه ربطی به عشق دارد؟
اینکه من به یک نفر کمک کنم یعنی عاشقشم؟؟؟؟
مثلا وقتی تو مترو جام رو به یک خانوم پیر میدم یعنی عاشقش شدم؟؟
این جوان فقط دارد به آن خانم ها کمک می کنند
2-هگل جمله معروفی داردمیگوید(بیطرفی کامل یک افسانه است)ابلهانه است اگر فکر کنیم سیاست مداران جهان با بی طرفی کامل کاری به عقاید مردم جهان ندارندو فقط چشمشان دنبال نفت آنهاست
3-آقا مسعود شما که بهتر میدانید جنگ امروز جنگ نمادهاست وقتی شکست می خوری که هیچ نمادی نداشته باشی
وقتی چیزهایی که می تواند به عنوان نمادمخالفت با غرب باشد جهان سرمایه داری به نفع خود مصادره می کندسیگار فیدل و کلاه چگواراهم از این قائده مستثنی نیست
کلاه چگوارا سر یک بچه سوسول آمریکایی خطر ناکتره یا یک جوان مبارز شیلیایی
5-کتاب مسیحیت واسلام دکتر مهاجرانی را بخوان
واقعاً گاهي به اين همه اعتماد به نفس حزباللهي ها غبطه مي خورم،..آدم فكر كنه خودش با چهار تا و نصفي همفكرش مي تونن شش ميليارد انسان جورواجور و دريائي از انديشه و سرمايه و توانائي رو مجبور به پيروي از سلوك و سليقه شخصي شون بكنن!!! چه توهم عميقي! بيچاره آباداني ها كه براشون جوك مي سازن!!!
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home