یک کتاب بد
امروز مقاله فوق العاده ای خواندم از مانی حقیقی در باب کتابی که به تازگی درباره عباس کیارستمی و کارهایش نوشته شده. نمی توانم شما را شریک این لذت نکنم. مقاله فوق العاده است. من که کتاب را نخوانده ام از همین مقاله در می یابم که چطور ممکن است آدم های اصیلی که در کار خودشان استادند و به عنوان آدم های خوش فکر و صاحب مایه شناخته می شوند، در اثر حسی [ که من نمی خواهم بدان نامی بدهم و نیت خوانی کنم که از توانم خارج است] یکباره به حیطه ای دیگر می افتند و چنین شلم شوربائی درست می شود.
خواهید گفت تو که کتاب را نخوانده ای. آری نخوانده ام اما فیلم های کیارستمی را که دیده ام. کارهای او را که می شناسم. به نظرم همین کافی است.
<$I18NNumdeklab$>:
Qam e aqyar makhor!
مسعود جان سلام .خسته نباشی . منم راجع به این موضوع ارمزو شنیدم و با نظرت موافقم .
فکر کردی
چی ننه؟ کسی از مردن ما ناراحت میشه؟ نه ننه... سه دفه که آفتاب بیفته لب این دیفال و سه دفه که اذون مغربو بگن، همه یادشون میره ما کی بودیم و واسه چی مردیم، همون جوری که ما یادمون رفته... این دوره زمونه کسی حوصله قصه شنفتن نداره....این شروعشه ...با دیالوگی از قیصر تاملی کوتاه در باب مخاطبان امروز ایرانی ...به روزم و منتظر دوستان
بهنود جان درود!
من نیز چون شما کتاب مورد بحث را نخواندهام و البته چون شما شیفتهی سینمای «کیارستمی» نیستم! سینمای آرمانی من سینمای «بهمن فرمانآرا»ست!! یا در نمونهی غربیاش سینمای «کیشلوفسکی» و سهگانههایاش و سینمای ایتالیا و بر قلهشان آقای «تورناتره» و شاهکارش «سینما پارادیزو» و...
اما نادیده انگاشتن سینمای «کیارستمی» با هر دلیل و بُرهانی که آقای «مانی حقیقی» در مقالهی مفصلشان نوشتهاند، به گمانام از حسد و کینه خبر میدهد و نه چیز دیگری!! خیلی ساده شما سینمای ایشان را دوست نداشته باشید! اما با دلیل و برهانهای فلسفی که به جنگ «سینما» نمیروند و اینجا را با فلسفه دوستان اشتباه گرفتهاند!
من جوان امروزی خیلی ساده میتوانم تحلیلهای شما را در عرصهی «سیاست و اجتماع» دوست بدارم و بپذیرم، ولی اگر جوانی دیگر نثر شما را دوست ندارد، دلیلی نیست که منطق شما را زیر سوال ببرد!
شاد زی
جناب بهنود
باور بفرمائين " همين كافي نيست"...از غرض ورزي هاي مقاله ماني حقيقي كه بگذريم ، اصولاً صحبت فرهادپور و اسلامي حول پديده ي كيارستمي وارگي مي گرده نه لزوماً شخص خودش، بخونيد لطفاً كتابو كه ناچار به نظرپراكني هاي غير مسؤلانه نشيد ، فرهادپور به قدر كافي از نافهمي و سانسور رسمي و عمومي در تنگنا هست ، و شما با همين اظهار نظر ساده و ترويج نظرهاي فله اي غير روشنفكرانه بيشتر اسباب مضيقه ي امثال ايشون مي شيد...حتي اگر هم مقاله ي حقيقي فوق العاده باشه ، داوري جنابعالي بسيار سطحي و ذوق زده و يكسويه س.از شما انتظار غوص هاي ژرف تر ميره استاد.
خواهش می کنم دوستان به عرض من دقت کنند. بهانه این نوشته کامنت آقای احسان است. نگاه کنید که در این ده سطر چند تا رای صادر کرده است . چقدر اتهام وارد کرده ["غیرمسئولانه، نظرپراکنی، غرض ورزی، نافهمی، سانسور، ترویج نظرهای فله ای،غیرروشنفکرانه، سطحی، ذوق زده و یک سو نگر"]
و جالب است انتهای نوشته "از شما انتظار غوص های ژرف تر میره استاد".
حالا خواهش می کنم نگاه کنید به نوشته آقای بهنود تندترین صفتی که به کار برده اند شلم شورباست آن هم به استناد نوشته مانی حقیقی، با این تاکید که کتاب را نحوانده ام.
اما آقا احسان که پشت اسم مستعار قایم شده همین را تحمل ندارد و سونگری ها و سطحی بینی های خود را در سیستم شناخته شده فرار به جلو به کس دیگری نسبت می دهد و انتظار دارد که نوشته اش اثر هم بکند. من در عین حال از آقای بهنود گلایه دارم. و می خواهم اتهامی هم بدون مدرک وارد کنم به ایشان. نکند شما این نوع کامنت ها را اجازه انتشار می دهید تا به خوانندگان بفهمانید که چقدر این نوشته های سطحی با نوشته های عالمانه و. میانه روانه خودتان فاصله دارند.
وگرنه خواندن و نخواندن افاضات آقای احسان چی بر ما اضافه می کرد
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home