سخت جانی و تهدید
چندی است که از چند جانب، انواع تهدید و خوشامد و گمانه هائی می شود با اين مضمون که گوئی صاحب این وبلاگ قرارست در رسانه ای تصويری، به کاری مشغول شود، آن هم کاری موظف. و هر بار که خبری از این دست در وب لاگی نوشته می آید، يا در سايتی پخش می شود، و يا در نشريه ای داخل یا خارج کشور خود را به قول قدیمی ها به حلیه طبع می آراید، مقداری هم ابراز محبت و تهدید همزمان واصل می شود.
به نظر می رسد پخش کنندگان این گونه شايعات که سه سال قبل هم بخت خود و مرا در این زمينه آزمودند و پشت تلويزيون های لوس آنجلسی هم گفتند و بعضی ناسزا هم مزيد کردند، نکته ای را در نظر ندارند و يا ناخواسته از یاد می برند. من اینک شصت و یک سال را گذرانده ام و اگر هم موقع خداحافظی و تقاعدم نرسیده باشد حتما زمان آغاز کاری اجرائی نیست. از همين رو نه مرا رغبت و توانی هست به چنين کاری، نه پيشنهادی شده است.
صاحب این قلم نزديک بیست سالی هست که خود را از هر نوع کار اجرائی معاف کرده، پیش از آن نيز هرگز کارمند موظف جائی نبوده و هنوز هم نيست. این نکته را از آن رو نوشتم که هم تهدیدها را بی فایده کرده باشم و هم با تشکر از ابراز محبت ها مانع از پخش چنين خبرهای نادرستی شده باشم. اگر حالی و مجالی باشد همين که دارم سومين کتاب قصه بلند [بعد از امينه و خانوم] را تمام می کنم، آرزوئی بزرگ را به سرانجام رسانده ام. هم اکنون کتابی با عنوان نام ها و نشان ها را به پايان برده ام که در نوبت چاپ قرار دارد. اين مجموعه چنان که از عنوانش پيداست زندگی نامه هائی است که درباره افرادی نوشتم و هم سرگذشت مکان هائی است که در تاريخ معاصر جائی داشته اند. مجموعه ای تازه از مقالات یک دو سال اخیر هم دارد آماده می شود برای افزوده شدن به شش جلد دیگر که هست. می بينید و می دانيد که حتی با هم وعده هائی که داده بودم مجال افزودن بر پادکست هایم نشد، چه برسد به کاری تازه که خوب می دانم چقدر بزرگ و دشوارست و کار جوان هاست.
جز اين ها اگر کاری از سر تفنن و یا برای گذران زندگی می کنم همین هاست که در اين وب لاگ منعکس است و یا با صدای خودم پخش می شود. همين ها زياد هم هست. تا همين جا هم ما را به سخت جانی خود اين گمان نبود.
<$I18NNumdeklab$>:
چرا این را می گوئید. ما هنوز از شما هزار کار می خواهیم و امیدواریم سال های سال باشید و این همه کار مفید که کرده اید ادامه بدهید.
در سایتی در تهران نوشته بودند شما با تلویزیون [...] همکاری خواهید داشت. به این ترتیب من یکی که نومید شدم
بهنود گرامی
حافظ می فرماید :
گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید
گو تو خوش باش ، که ما گوش به احمق نکنیم
حافظ ار خصم خطا گفت ، نگیریم بر او
ور به حق گفت ، جدل با سخن حق نکنیم
من و ما بر خصمان که از کیسه ی گشاد آزرده گان بی شام و بی چراغ تغذیه می شوند ، هراسی نداریم ، چون قلم رقصان تو با قصه ی سوم ات در راه است
من که مشتاقانه به انتظار می کشم این قصه را و آن کتاب بیوگرافی فرزانه گان معاصر را
هماره شادزی
متأسفانه افراد دون مایه که شلوارشان وصله این طرف یا آن طرف دعوا را دارد مثل آب خوردن به دیگران انگ میزنند که تو مجاهدی یا سلطنت طلب و غیره تا انسان در موضع دفاعی قرارگیرد و در این میان موضوع اصلی لوث شود .
Aghay e Behnoud aziz,
Omid ast shomaye aziz salhaye sal baraye hame doostan ghalam bezanid va omid ast lazat e khondane neveshtehaye shoma hichgah az ma gerefte nashavad. Khahesh daram age maghdoor ast ghesmaty dar site khod begzarid ke ma betoonim mostaghiman Romanhaye shoma ro betoonim tahiye bekonim.
Salhaye Faravan khoshi ro baraye shoma khahanim.
Shahab T-
Pishnahady digar, AGhaye Behnoud aziz, lotf mikonid ye ghesmat Q&A begzarid, agar lotf konid, ma door hastim be vatan va alaghemand e adabiat farsi. Shoma ham Ostad e geranmaye. Agar jaE bashe dar website ke beshe soali porsid va shoma harvaght vaght kardid javaby bedahid dar zamine tarikh o adabiat kheyly mamnoon mishavim.
Shahab T-
شاید سوالم کمی بی ربط به بلاگتان باشد،جایی در کتاب 275 روز بازرگان نوشته اید که در روزهای آغازین انقلاب مقاله ای که توسط مسعود بهنود نوشته شده بود از طریق یکی از گویندگان قرائت شد،برایم این سوال پیش آمد که مسعود بهنود در سال های قبل از انقلاب و پس از آن تا چه میزان با صدا و سیما همکاری میکرد؟
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home