مانو رفت
باید آگهی تسلیتی بفرستم. مانو بنده چشم آبی خدا خانه نو کرد. راضی و مرضی. سجاده را بست. منظم و مرتب تا کرد، مواظبت کرد که همه چیز در جای خود باشد. و دیشب رفت. حالا آتی خانم هم بايد عکسی از مانو را در قاب بگذارد بالای سرش، پهلوی عکس ماهی جونم که بالای سر من است. و گهگاهی با او حرف بزند. مثل من که بعد سی سال هنوز وقتی از چيزی اذیت می شوم، به او می گویم و می دانم هيچ کاری برایش مهم تر از اين نیست که آرامم کند. همان عکسی که روی جلد کتاب خانوم هم گذاشته ام.
حالا که مانو [طاهره کرباسچی] در اين روزهای فروردینی رفته به گورستان محله چهارشنبه پیش بابل، بالای سرش نارنج پیر جوانه زده، به باورم دلش هم بهاری می ماند چرا که جهان را مادرانه می خواست، نه دلی آزرد و نه برای کس بدخواست.
جائی دگر ندارم باید همین جا برای همسرش آقای حسن حدیدی، آتی و فصی و محمود فرزندانش، آقای جعفر لاريمی استاد محترم دانشگاه های مازندران دامادش، زينت خانم عباسی عروسش، نوه هایش مهرنوش، مهتاب و مجتبی، مروارید و محمد حسین تسلیت بگویم. و به خودم.
گفتم مانو روسری ات را بردار. گفت نه. گفتم من محرمم. مگر نه. گفت چرا... و اشاره ای کرد به دوربین. حالا که می خواهم عکسش را این جا بگذارم فکر می کنم مقصودش این بود که: دیگران چی.
معلم فرانسه بچگی مان هر وقت از چیزی اذیت می شدیم می گفت هشت بار بگوئید سه لا وی. زندگی همین است.
<$I18NNumdeklab$>:
salam
tasliate samimaneh mara bepazirid.
deletan bigham bad.
manooo kheili doset daram:( movazebe khodet bash
آتی خانم،
سرتان سلامت باد. امیدوارم غم آخرتان باشد.
علی
در قلم شما نمی دانم چیست که اشگ آدمی در می آید به آتی خانم همولایتی ما هم تسلیت بگوئید. نادر
سلام مرد آرام . اگر صلاح ديديد و عكس را گذاشتين اينجا من هم لينك مي دهم
آخیش. مرد . ما را هم به گریه انداختی. غمت کم. به آتی خانم هم تسلیت می گویم که ما بابت نگهداری شما خیلی به او بدهکاریم . این کاری است که به عهده همه ما بود. اگر گذارم به بابل افتاد حتما می روم به چهارشنبه پیش و فاتحه ای می خوانم. خدایش بیامرزد
بهنود عزیز
تسلیت صمیمانه مرابپذیرید
سرتان سلامت
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home