اعدام صدام
امشب از آن جا که می دانم صدام حسين اعدام می شود، همه در فکر اويم. اعدام، کينه، انتقام، خونخواهی همه از پديدهای زشت بشری است. اما کجا گريز هست. در جائی که می دانيم هزاران تن، هزاران مادر مهربان و پدر صلح طلب و اهل صفا، برای اين لحظه دعا کرده اند.
پس بايد آن فرهنگ منحط قدرت طلب و موج ساز کينه پرور را ترک کرد. همان که در لحظات آخر هم جا گذاشت که صدام از طريق وکيلش به مردم عراق بگويد ايران و آمريکا دشمن شما هستند و مملکتتان را به خون کشيده اند. اين همان اتهام است که در تهران هم، در هر حادثه ای، چشم بسته نثار آمريکا می کنند. حال آن که همه می دانند اگر نظامیان آمريکا فردا از عراق بروند، به قول طالبانی و المالکی دريای خونی جاری خواهد شد که دامنه اش همسايگان عراق و کل منطقه را نيز دامن خواهد گرفت. چنان که وضع فعلی پيشش بهشت خواهد بود. اما می گويند. استدلال هم اين است که ما با آمريکا دشمنييم. صدام هم می گويد ايران دشمن مردم عراق است. چون می داند اين ادعای مهمل را سال ها در مغز عراقی ها کرده و به همان تاويل جنگ به راه انداخته و بخت آزموده . حالا نيز از همين سوراخ عبور می کند تا اعراب و سنی ها و مخالفان ايران را در عراق فريب دهد که خيرخواهتان هنوز منم. به اين خوش خيالی هم مبتلا نشويم که انگار هيچ عراقی حرف صدام را باور نمی کند. اصلا چنين نيست. حکومت تهران درست است که اکثريت شيعيان عراقی را با خود دارد اما نيم ديگر جمعيت عراق، هم دشمنند و هم در جنگ هشت ساله آن ها هم شهيد داده اند. آن ها هم فرزند و سرپرست خانواده شان رفته و برنگشته.
اما با همه اين ها نگرانم اين کين جوئی ها، آدمی را به کجا می برد، خاورميانه را، آن هم وقتی در دل هائی است که می پنداشتند از کين خالی شده است.
همين روزها آقای معينی در مقاله ای که با بخش هائی از آن موافقت ندارم در باب سکوت سیاسیون و روشنفکران در موقع اعدام های سياسی دهه شصت ، یک سخن نادره گفته. سئوالی آورده. از مخالفان امروزی اعدام و خشونت پرسيده است در زمان اعدام هويدا و سران رژيم سابق چه می کرديد. اين يادآوری به جا و گزنده ای است. بارها گفته و نوشته ام، من نويسنده اين کلمات در آن روزهای اول انقلاب نشنیدم کسی ( حتی يک تن، به جز مهندس بازرگان] دغدغه حقوق بشر و محاکمه عادلانه سران رژيم پادشاهی را داشته باشد. حالا وقت يادآوری کف زدن ها و تشويق هائی که نثار خلخالی و هادی غفاری می شد نيست. چه يادآوری هولناکی کرده است آقای معينی، به همه کسانی که به راستی و از صميم قلب امروز هوادار حقوق بشرند
اگر برای بی تفاوتی مان در رعايت حقوق صدام، استدلال آوریم که جرم و جنايت صدام و همدستانش مشهود و مسلم است، یادمان می افتد که در زمستان 57 هم کسی شک نداشت که سران رژيم ساقط شده جرمشان مسلم است و نياز به اثبات ندارد. البته آن فضای انقلابی در ايران چندان چندان نماند. آن جنون فرونشست و یک سال و نيم بعد مقالات همه مان هست که نکوهش کرده ايم اعدام ها و محاکمات کوتاه را و از همين رو در معرض هزار تهمت قرار گرفته و اصلا گويا از همان زمان از بهشت رانده شديم .
اگر به کين بوسنیائی ها اعدام ميلوسويچ را بخواهيم و به انتقام هزاران چپ گرای شيليائی، همين سرنوشت را برای پينوشه طلب کنيم. و اينک برای صدام، نمی توانمان گفت که مخالف اعداممیم. و راستی هم تصميم گرفتن در چنين لحظات و برای چنين خونخوارگانی دشوارست.
آن قدر دشوار که باعث شد شب نوشته ام که نمی خواهم به سياست آلوده شود، به اين شرح بگذرد. اما قصد دارم از ابتدای سال نگذارم.
<$I18NNumdeklab$>:
As you said as an iranian it is not easy not to demand saddam executed.loking forward to read some thing more from you on hussein's execution.something which tastes more political!!!
As you said as an iranian it is not easy not to demand saddam executed.looking forward to read some thing more from you on hussein's execution.something which tastes more political!!!
با سلام
و خسته نباشید
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
ما از شما بعنوان یک نویسنده ی با تجربه و کار کشته انتظار داشتیم به جای بازگو کردن سخنان فردی و احساساتی در مورد اعدام صدام از سطح گذشته موضع گیری مستقیم میکردید تا ما هم بتوانیم اهل راز شویم
البته میدانیم که بعضی اوقات اظهار نظر غیر مستقیم و چند پهلو, برای فرار از موضوع راه گشاست ولی اگر این است رسم مردانگی و نویسندگی پس بگویید ما چگونه میتوانیم قضاوتها و دید خود را در کوران حوادث برای فردای خود عیار کنیم تا بار دیگر به اشتباه نیفتیم؟
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home